بسم الله الرحمن الرحیم
امروز توی حرم امام رضا جان بودم تودنیای خودم بودم یک دفعه صدای گریه ی بچه ایی منو به خودم آورد ،چه گریه ایی از ته دل، طوری ناله وافغان سرداده بود که همه دویدن طرفش،مادرشو گم کرده بود،یه جوری جیغ می زد که دل آدم واسش ریش می شد ،به هرحال خادمی آمد واونو به مادرش رسوند داشتم فکر می کردم اگر ما هم این طوری واز ته دل ناله وافغان کنیم برای اومدن پسر فاطمه ی زهرا(س) آخرین منجی خدا،صاحب زمان، باتمام دل وجان کاری بکنیم ،حتماخواهدآمد.انشالله که خودشم دعا کنه جزسربازاش باشم.